از زبان یک مادر دردمند ایرانی : صدای ما را از داخل ایران میشنویید.
اينجا خونه ماست.ببخشيد، صندلي و مبل و... نداريم. يخچالمان خراب شده، آب سرد نداريم.
الان چايي درست ميكنم!
ببخشيد، شانس نداريم،
نفتش تمام شد،
شما از خودماني هستيد،پول
نداريم
اما، خدا راشكر از
كس و ناكس پول نميگيريم!
ما ميدونيم، اين آخوندها،
حق ما را خوردند و ما را فقير كردند.
انشالله، دفعه بعد
اگر خونه ما بيائيد، همه چيز داريم.
يخچالمون پر از ميوه،
صندلي و مبل و كولر و...
واي چه خوب بود آخوندا
مي مردند و ما آزاد مي شديم...
پس با هم دست به دست بدهیم تا این آرزوی این مادر را محقق کنیم به امید سرنگونی این آخوندها
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر